RE: ♦•♦♦•♦ زخــمـی تــر اَز هـَمیــشــــہ♦•♦♦•♦
::: در حال بارگیری لطفا صبر کنید :::
RE: ♦•♦♦•♦ زخــمـی تــر اَز هـَمیــشــــہ♦•♦♦•♦
www.rozex.rozblog.com
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم

صفحه اصلیآموزش طراحی و گرافیک RE: ♦•♦♦•♦ زخــمـی تــر اَز هـَمیــشــــہ♦•♦♦•♦

تعداد بازدید : 715
نویسنده پیام
nneginn آفلاین


ارسال‌ها : 12
عضويت : 5 /11 /1393
محل زندگي : گیلان
سن : 15
تشکر ها: 20
تشکر شده : 15
RE: ♦•♦♦•♦ زخــمـی تــر اَز هـَمیــشــــہ♦•♦♦•♦
راستی خدا

دلم هوای دیروز را کرده

هوای روزهای کودکی را

دلم میخواهد مثل دیروز قاصدکی بردارم

آرزوهایم را به دستش بسپارم تا برای تو بیاورد

دلم میخواهد دفتر مشقم را باز کنم و دوباره تمرین کنم

الفبای زندگی را

میخواهم خط خطی کنم تمام آن روزهایی که دل شکستم و دلم را شکستند

دلم میخواهد این بار اگر معلم گفت در دفتر نقاشی تان

هر چه میخواهید بکشید

این بار تنها و تنها نردبانی بکشم به سوی تو

دلم میخواهد این بار اگر گلی را دیدم

آن را نچینم

دلم میخواهد …

می شود باز هم کودک شد؟؟

راستی خدا!

دلم فردا هوای امروز را می کند!!!!!!!

راستی خدا تا یادم نرفته...راسته میگن...

تنهایی را بلندترین شاخه درخت خوب میفهمد...

انگار هر چه بزرگتر میشویم تنهاتر میشویم...

به راستی خدا از بزرگی تنهاست...

یا از تنهایی بزرگ!!!


به سلامتی تو ...

تویی که الان پشت مانیتور قوز کردی...

تویی که الان با کله اومدی رو صفحه مانیتور دستتو گذاشتی زیر چونت...

تویی که الان از فرط تنهایی بغضت گرفته...تویی که از بس خسته ای دلت گرفته...

تویی که الان دلت واسه یه بی معرفت تنگه...تویی که میخوای بهش زنگ بزنی ولی

غرورت نمیذاره...تویی که دوسش داری ولی نمیتونی بهش بگی...

تویی که بغضتو قورت میدی که یه وقت گریه نکنی .تویی که همه دلخوشیت شده

دنیای مجازی..تویی که این روزا توی دنیای مجازی غرق شدی



این منم...
دُخترے ڪہ لبخنـد میـزد زندگے را تآ هیچڪـس دردهآیَش را نفہـمـد !!
دُخترے ڪـہ دردهآیَش را
همچون فرزندش در آغـوش مـے گرفت تآ هیچڪـس دردهآیـش را هم اذیت نڪند ..
ایـטּمنـم دُخترے از تبآر ِدرد ُ رنج ڪـہ زندگے را لبخنـد میـزد
و همیشہ نقآب خندآنے بر چہـره اش دآشت
همیشه غمگین بود...
دُرُست مثل ِ عروسڪے
ڪہ دلش مـے خوآست گریــہ ڪُـند
اما خنده رآ بــر لبآنش دوختــہ بودنـد !!




نـــه نمیــــدانــــی!
هیـــــچ کـــس نمـی دانــــد
پشتــــــــ ایـن چهــــره ی آرام،
در دلــــــــــم چــه مـی گـذرد!
نـــه نمیــــدانــــی!
هیـــــچ کـــس نمـی دانــــد
ایـــن آرامــش ظــاهــر و ایــن دل نــا آرام
چقــــدر خستـــــــه ام میـــکنــد…!




می خندم!
دیگر تب هم ندارم
داغ هم نیستم
دیگر به یاد تو هم نیستم
سرد شده ام
سرد سرد
نمی دانم
شاید…
شاید دق کرده ام!
کسی چه می داند…




از دنیآ و روزگآرش


از بی کسی هآ و سکوت هآ!


این منم که اینگونه خسته ام


منی که همیشه خوب بودم و خندآن


منی که خنده هآیم مثآلی بود به مثآل ضرب المثل!


نمی توآنی بفهمی و البته عجیب هم نیست برآیم!


چون “تـو”، “من” نیستی!


پس لطفا قضآوتم نکن…




گـــرگ هــا هــرگـز گــریـه نمـیکـننـد . . .

امــا وقـتـی زخـــمـی مـیـشـونـد

،

بــر فــراز بـلــنـد تـریـن کــوه هــا مـیــرونـد

و

دردنــاک تــرین زوزه هــا را مــی کـشــنـد . . .
.
.
.
.
.
.
....
ღ❤ღ






هیــسسـ๛

تــآزہ

رویـــآهــآیــܢܢ را

פֿـــوابــآنـــכہ ام...!!!

امضای کاربر :
دوشنبه 06 بهمن 1393 - 15:37
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
تشکر شده: 1 کاربر از nneginn به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: naser72 &



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.



تمامي حقوق محفوظ است . طراح قالبــــ : روزیکســــ