در زمانهای بسیار قدیم وقتی هنوز پای بشر به زمین نرسیده بود، فضیلت ها و تباهی ها دور هم جمع شده بودند، آنها از بی کاری خسته و کسل شده بودند.
ناگهان ذکاوت ایستاد و گفت بیایید یک بازی بکنیم مثل قایم باشک.
همگی از این پیشنهاد شاد شدند و دیوانگی فورا فریاد زد، من چشم می گذارم و از آنجایی که کسی نمی خواست دنبال دیوانگی برود همه قبول کردند او چشم بگذارد.
دیوانگی جلوی درختی رفت و چشم هایش را بست و شروع کرد به شمردن .. یک .. دو .. سه .. همه رفتند تا جایی پنهان شوند
آخرین ارسال های انجمن
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
توانمندسازی یادگیری مشارکتی: راهنمای جامع سرور اختصاصی بیگ بلو باتن | 0 | 15 | reyhanehseo82 |
ساختن قلعه دیجیتال شما: راهنمای جامع برای هاست ویندوز آلمان | 0 | 10 | reyhanehseo82 |
ساختن کاخ آنلاین ایرانی شما: راهنمای هاست وردپرس ایرانی | 0 | 7 | reyhanehseo82 |
راهنمای جامع طراحی ویلا | 0 | 9 | reyhanehseo82 |
طراحی نمای ساختمان و طراحی پلان ساختمان | 0 | 8 | reyhanehseo82 |
نمایندگی بوتان منطقه 21 | 0 | 10 | amir14364 |
هامین دنتال؛ عرضه کننده اتوکلاو دندانپزشکی | 0 | 12 | hamindental |