loading...

سایت تفریحی وسرگرمی آسیافان

به ادامع مطلب برویدپوریا عالمی در روزنامه شرق نوشت:وزیر ارشاد داشت به‌سادگی از کنار من به‌عنوان یک سرمایه اجتماعی عبور می‌کرد که آهی کشید و گفت: «روزگار ما زمانه‌ای است که به

آخرین ارسال های انجمن

سرمایه های اجتماعی (داستان طنز)

naser بازدید : 1031 شنبه 05 مهر 1393 : 8:48 ق.ظ نظرات (0)

به ادامع مطلب بروید

پوریا عالمی در روزنامه شرق نوشت:

وزیر ارشاد داشت به‌سادگی از کنار من به‌عنوان یک سرمایه اجتماعی عبور می‌کرد که آهی کشید و گفت: «روزگار ما زمانه‌ای است که به‌سادگی از کنار سرمایه‌های اجتماعی عبور می‌کنیم.»

ترمز آمبولانس را گرفتم و گفتم: کجای کاری؟ از کنار سرمایه که هیچی، از روی سرمایه‌های اجتماعی هم رد شدند و آب از آب تکان نخورد.

در همین لحظه یک غلتک شصت‌وچندهزارتنی جاده‌صاف‌کن از روی آمبولانس رد و اتاق آمبولانس و دهان من را توامان صاف کرد. کله‌ام را که تبدیل به لواشک شده بود از زیر غلتک آوردم بیرون و گفتم: دیدی وزیر ارشاد؟ دیدی؟ دیدی به‌سادگی از کنار و رو و بغل و بالای سرمایه‌های اجتماعی عبور کردند؟ دیدی یا نه؟

وزیر ارشاد عینکش را گذاشت بالاتر و گفت: نه، چی را دیدم؟ کی کی را زیر کرد؟ من که چیزی ندیدم.

گفتم: ببین وزیرجان، من الان دقیقا این زیرم‌ها. این غلتک عزیز زده، رفته. ببخشید عبور کرده و تازه هنوز هم روی کله‌ام است. باید خسارت بدهد. شما به ‌عنوان شاهد از من حمایت کن.

وزیر ارشاد گفت: چیه؟ چیزی شده؟ چرا ساکتی؟
[...]

گفتم: الان شما به‌عنوان وزیر از من هیچی، از فیلم قصه‌های خانم رخشان بنی‌اعتماد یا آشغال‌های دوست‌داشتنی یا من عصبانی نیستم، نباید حمایت می‌کردید؟ 33تا مجوز دارند، بعد می‌گویید اصلا این فیلم‌ها از کجا آمده‌اند؟ از اینترنت دانلود کردند، خوب شد؟

وزیر ارشاد گفت: چی؟

گفتم: ما را باش روی دیوار کی یادگاری نوشتیم.

در همین لحظه چندنفر از کنار گود فریاد زدند: عجب آدم بی‌جنبه‌ای هستی تو آمبولانس‌چی. قدر جنتی را نمی‌دانی. الان وقتش است از دولت انتقاد کرد؟ الان وقتش است از ارشاد گله کرد؟ مگر نمی‌بینی؟ دولت صدتا منتقد دارد، [...] مگر نمی‌بینی ما بعد از هشت‌سال به‌هرحال یک کاری پیدا کردیم و سرمان به این بولتن یا آن روابط‌عمومی یا برگزاری آن مسابقه یا کلاس داستان‌نویسی گرم شده است؟ نکنی این کارها را. نزنی این حرف‌ها را. فهمیدی یا نه؟ [...] با توام‌ها. دوباره نگویی پروانه خبرنگاری فلان‌ها. [...]

گفتم: باشه. و می‌خواستم از دست وزیر بروم در افق گم شوم که دیدم بهتر است زیر غلتک بمانم.

 

منبع:برترینها

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • موضوعات

  • سرگرمی
  • آرایش وزیبایی
  • فرهنگ وهنر
  • آشپزی وتغذیه
  • روانشناسی
  • زندگی زناشویی
  • بازار
  • سلامت
  • کامپیوتر واینترنت
  • تصاویر
  • دنیای مد
  • آهنگ
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1600
  • کل نظرات : 504
  • افراد آنلاین : 21
  • تعداد اعضا : 2116
  • آی پی امروز : 134
  • آی پی دیروز : 475
  • بازدید امروز : 585
  • باردید دیروز : 2,617
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 5
  • بازدید هفته : 585
  • بازدید ماه : 37,573
  • بازدید سال : 244,787
  • بازدید کلی : 7,324,480