loading...

سایت تفریحی وسرگرمی آسیافان

دختر: مگه قرار نبود روی این نیمکت بشینیم؟  پسر: نه بیا روی زمین بشینیم،ببین اینجا خاک داره من از خاک خوشم میاد! دختر: آخه من رو خاک بشینم لباسم خاکی میشه مامانم میفهمه با تو بودم.

آخرین ارسال های انجمن

داستان بسیار عاشقانه وطنز دختر وپسر

naser بازدید : 1976 پنجشنبه 19 بهمن 1391 : 11:17 ق.ظ نظرات (0)
دختر: مگه قرار نبود روی این نیمکت بشینیم؟ 
پسر: نه بیا روی زمین بشینیم،ببین اینجا خاک داره من از خاک خوشم میاد!
دختر: آخه من رو خاک بشینم لباسم خاکی میشه مامانم میفهمه با تو بودم.
پسر: اگه دوست نداری می تونی روی نیمکت بشینی.
دختر برای اینکه پسر از دستش ناراحت نشه روی زمین نشست.
پسر زیرچشمی دخترو نگاه میکرد و با انگشتش تصویری روی زمین خاکی میکشید.
دختر: چی میکشی؟
پسر: تو رو دختر : اینکه شبیه من نیست.
پسر: به من چه؟! مگه من مقصرم؟
من که میخوام شکل تو باشه،چی کار کنم که شکل تو نمی شه؟
انگشت پسر بر اثر برخورد با خاک و ماسه قرمز شده بود.
دختر به پسر گفت: نمیخواد بکشی ببین با دستت چیکار کردی؟
پسر: اشکالی نداره. بر اثر وزش بادی تند تصویر دختر از روی زمین محو شد.
دختر: فردا همین جا همدیگرو میبینیم.می آیی یا نه؟
پسر: اره اما روز بعد پسر نیومد، روز بعدشم نیومد، یک ماه بعدم نیومد.
دختر تنها میومد و میرفت .
دختر تنها بود و علت نیامدن پسر را نیافت:‌ آخه اون نمیدونست حدس بزنه پدر و مادر پسرک اونو به یک کودکستان دیگه برده اند!!!!!!!!!!!!!!!
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • موضوعات

  • سرگرمی
  • آرایش وزیبایی
  • فرهنگ وهنر
  • آشپزی وتغذیه
  • روانشناسی
  • زندگی زناشویی
  • بازار
  • سلامت
  • کامپیوتر واینترنت
  • تصاویر
  • دنیای مد
  • آهنگ
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1600
  • کل نظرات : 504
  • افراد آنلاین : 10
  • تعداد اعضا : 2116
  • آی پی امروز : 458
  • آی پی دیروز : 416
  • بازدید امروز : 2,361
  • باردید دیروز : 1,956
  • گوگل امروز : 4
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 13,434
  • بازدید ماه : 36,732
  • بازدید سال : 243,946
  • بازدید کلی : 7,323,639